ویرگول
 دمی وقف، کمی صبر ... غمی هست


[ خانه | پست الکترونيک | ATOM | RSS ]

Tuesday, September 18, 2007

مهر
لای پنجره­ را آرام باز می­کنم، نسیم نرمی از جانب شمال توی گوش چپ­م زمزمه ­ای محو ­می­کند و همین ­که رد می­شود از روی گونه ­هام، بوی خوش سررسید موسمی نو مست­م می­کند و حالا پرم از اشتیاق فصل تمام عاشقانه ­هام: پائیز برگ­ریز..

Labels:


[ 22:56 ] [ ]

Monday, September 03, 2007

سفر


"... همه­ ی این ­کارها برای بازآمدن او بود که تنها یک­بار به ­هنگام کودکی به آن خانه آمده ­بود و آن­ دم که نوذر چرخ کهنه ­پوش را به نفت آغشته می­کرد او در جایی بود همیشه کسی در جایی هست و ما باید برویم به ­سوی او و نمی ­دانیم او کجاست، همان­ که با دندان ­های افتاده­ ی هشت­ سالگی آمد دو دندان پیشین بالایی یا پایینی راستی اگر به ­جای دندان­ های پیشین دندان ­های آسیاب افتاده­ بود بازهم می­گفتیم که او با دندان­ های افتاده آمد دیگر نشانه ­ی پرسش را هم نمی­شود درجای خود گذاشت وقتی کسی می­آید و جای دندان ­های شیری افتاده ­اش پیدا نیست آن ­همه هیاهو و از دیوار راست بالارفتن برای باز­آمدن او بود با چتر سیاه فرود­آمدن از پشت ­بام در آفتاب ریگستان که می­سوزاند چتر بازشد فروکوبیده ­شد به زمین و اکنون که او پس از سال­ها به ریگستان بازگشته ­بود، راستی اکنون را سیخی چند و در کجا می­فروشند که بگوییم او اکنون آمد... "*

*چندسطر از کتاب "من ببر نیستم پیچیده به­ بالای خود تاک­م" ِ محمدرضا صفدری ؛
رمان برگزیده ­ی سال هشتادویک
.

Labels:


[ 11:02 ] [ ]

October 2006 | November 2006 | December 2006 | January 2007 | March 2007 | April 2007 | May 2007 | July 2007 | August 2007 | September 2007 | October 2007 | November 2007 | January 2008 | June 2008 | July 2008 | August 2008 | September 2008 | October 2008 | November 2008 | December 2008 | February 2009 | March 2009 | April 2009 | May 2009 | June 2009 | July 2009 | August 2009 | September 2009 | November 2009 | December 2009 | January 2010 | February 2010 | March 2010 | May 2010 | July 2010 | September 2010 |