ویرگول
 دمی وقف، کمی صبر ... غمی هست


[ خانه | پست الکترونيک | ATOM | RSS ]

Sunday, October 28, 2007

گم و گور
غافل از این­که به حرف گربه­ سیاه هم این ­روزها باران عزیز نمی ­بارد چه رسد به حرف من –؛ نوشته ”بنویس تا ببارد". دوست داشتم تا نباریده ننویسم، اما نشد. یعنی می­شد، اما من نخواستم، نه که نخواسته ­باشم و خودش شده ­باشد، یا مثلاً نخواسته ­باشد بشود و من بخواهم. نه . ­فهمیدی!
طبیعی ­ست کمی جنون این ­روزها چاشنی همه زندگی­م شود، و چیزی نمانده حتی زندگی­م بشود چاشنی جنون!

دیده­ ای یک بچه­، اگر چیزی را خیلی خیلی دل­ش بخواهد، هی اصرار می­کند و ابرام و عجز و لابه و پافشاری و غیره مگر دل والدی از والدین به ­رحم آید و بخرد؟ بعدش را هم لابد دیده­ای که اگر بخرند برای­ش چه شاد می­شود؟ ولی اگر نخرند را که دیگر ندیده­ای! چون بچه این­ جور وقت­ها غالباً می­رود خودش را و همه آثارش را جایی گم­ و گور می­کند که کسی نبیندش. بمیرم الهی. لابد چمباتمه می­زند در همان گم­وگور کذایی و دل خوش می­کند به خیال داشتن آن چیز. گریه هم نمی­کند، چون اشک­ها­ش تمام شده به­ پای اصرارهای سابق. بندش که به آب نیست اشک. هست؟ امان از وقتی که یکی برود آن گم ­و گور را پیدا کند و آن چیز را به بچه بدهد، درجا بی ­برو برگرد رد می­کند. تازه اگر خیلی ادب داشته­ باشد که از آن والدین این تأدیب بعید است. خلاصه امتناع می­کند، گرچه نمی­فهمد امتناع چیست ، اِبا می­کند، ابا هم نمی­داند؟ خب روی می­گرداند، پس می­زند، رد می­کند، یک کلام : دیگر نمی­خواهد.. یک وقتی می­خواست... آن ­وقتی که ارزش­ی داشت... دیگر ندارد... حالا نمی­خواهد.
پ­ن:بین خودمان بماند؛ اگر نمی­خواست، نمی­رفت یک گوری خودش را گم کند تا کسی نبیندش و چمباتمه بزند و خیال خوش کند و...

Labels:


[ 19:34 ] [ ]

October 2006 | November 2006 | December 2006 | January 2007 | March 2007 | April 2007 | May 2007 | July 2007 | August 2007 | September 2007 | October 2007 | November 2007 | January 2008 | June 2008 | July 2008 | August 2008 | September 2008 | October 2008 | November 2008 | December 2008 | February 2009 | March 2009 | April 2009 | May 2009 | June 2009 | July 2009 | August 2009 | September 2009 | November 2009 | December 2009 | January 2010 | February 2010 | March 2010 | May 2010 | July 2010 | September 2010 |