ویرگول
 دمی وقف، کمی صبر ... غمی هست


[ خانه | پست الکترونيک | ATOM | RSS ]

Friday, March 13, 2009

به نام خدا - ۲۳ اسفند
با من از خدا حرف نزن. هرکسی خدای خودش را دارد. هرکسی خدای خودش را لابد دوست هم دارد یا ندارد. با من از خدا که حرف میزنی، همین یک ذره خدایی که دارم هم از دست و دلم میرود. خدا که مال حرف زدن من و تو نیست. هست؟ خدا که جاش لابلای سکوت های ما نیست. گیرم به اندازه ی تمام خدا هم جا باشد بین حرف های ما. من آدم کم ندارم از خدا حرف بزند برام. موعظه م کند. به خیال خودش آرامم کند. بلد هم هستند همه شان که چه طور خدا را و هرچه خدایی ست را رنگ شعر و عطر عشق بهش بزنند که خوشم بیاید مثلن! ببا بالاغیرتن با تو حرف که میزنم بفهم آمده ام دو دقیقه نقش یک لائیک را بازی کنی برام حتی اگر هم نیستی خودت. همین.

Labels:


[ 01:32 ] [ ]

October 2006 | November 2006 | December 2006 | January 2007 | March 2007 | April 2007 | May 2007 | July 2007 | August 2007 | September 2007 | October 2007 | November 2007 | January 2008 | June 2008 | July 2008 | August 2008 | September 2008 | October 2008 | November 2008 | December 2008 | February 2009 | March 2009 | April 2009 | May 2009 | June 2009 | July 2009 | August 2009 | September 2009 | November 2009 | December 2009 | January 2010 | February 2010 | March 2010 | May 2010 | July 2010 | September 2010 |