ویرگول
 دمی وقف، کمی صبر ... غمی هست


[ خانه | پست الکترونيک | ATOM | RSS ]

Wednesday, March 18, 2009

دم عید - ۲۸ اسفند
اصلن تمام کارها و خریدهای عید را باید گذاشت برای همین روزهای آخر. هرچه آخرتر، بهتر. خانه تکانی آخر بهمن و اول اسفند که برای عید نیست، گیرم تا خود عید هم تمیز بماند خانه. همه لذت و صفای عید به همین عجله ی دوسه روز مانده تا آخر سال است. به این اضطراب ِ نرسیدن به تمام کارها، به فهرست بلند ِ نکرده ها و نخریده ها و نشًسته ها. به خدا شور و شوقی اگر دارد عید به همین هاست. به همین ده بار پیاده رفتنِ قدس تا سر پل که هی حواست هم به همه ی دستفروش ها هست، هم به تمام مغازه ها و هرچه میخواهی تند تر از میان جمعیت ِ سلانه ی سرخوش ِ خجسته دل بگذری، بیشتر به تن و دست های پًرشان می خوری. اصلن تمام لذت عید به همین شتاب روزهای آخر است که انگار کم اند برای کارهای روی زمین مانده. باید انقدر این آخرش وقت کم آورد که بنشینی چندتا نه چندان مهم ها را خط بزنی. نه که بگذاری شان برای آنطرف سال، نه. آنطرف که سهراب کشته شده رفته. اصلن باید ماهی قرمز و سنبل را گذاشت ظهر جمعه وسط تمام شلوغی شهر خرید. توی ترافیک ِ یک ساعت مانده تا تحویلِ سال اگر نمانی که عیدت عید نمیشود. باید نگران هنوز سرد نشدنٍ تخم مرغ ها بود که پس کی رنگ شان کنیم؟ درست نیم ساعت مانده تا نو شدن سال باید تازه بفهمی لااقل یکی دو تا سین کم دارد سفره ات. نباید شیرینی ها را سرِ صبر چید توی ظرف که، میوه ها را هم .. خلاصه من عاشق این همه هول شدن های دم عیدم.

Labels:


[ 00:50 ] [ ]

October 2006 | November 2006 | December 2006 | January 2007 | March 2007 | April 2007 | May 2007 | July 2007 | August 2007 | September 2007 | October 2007 | November 2007 | January 2008 | June 2008 | July 2008 | August 2008 | September 2008 | October 2008 | November 2008 | December 2008 | February 2009 | March 2009 | April 2009 | May 2009 | June 2009 | July 2009 | August 2009 | September 2009 | November 2009 | December 2009 | January 2010 | February 2010 | March 2010 | May 2010 | July 2010 | September 2010 |